وقتی یادت افتادم که از تو اتاق شنیدم گزارش خبری داره در موردت توضیح میده.. واقعا چرا فراموشت میکنم.. :( از وقتی که فهمیدم کی بودی.. یعنی سر همون حادثه ای که پر کشیدی.. خیلی کنجکاو شدم شخصیتت رو بشناسم.. و هرچقدر در موردت میشنیدم و می دیدم.. بازم آروم نمی شدم.. چون میدونستم سال های زیادی باید بگذره و بازم آخرش هیچکی نمیفهمه تو کی بودی.. وقتی دیدم به کوه نوردا میگفتی اگر خودمون رو برای هوای خوب آماده کنیم، در مواجه با هوای سخت و بد، غافلگیر میشیم.. وقتی تو اوج جنگ به فکر مهندس معکوس افتادی.. وقتی اون مهندس شیمی درخواست کمکت رو با دریافت یه مبلغ خیلی زیاد جواب داد و خودت یه تنه با وجود کلی ضرر اون مواد شیمیایی ادامه دادی، خواستی به من و امثال من کلی چیزهای قشنگ یاد بدی و ولی ما.. فقط فراموشت کردیم.. :( واقعا وقتی نگاه میکنم تو این وضعیت بد ما، یه سری جاهایی سربلند بودیم، چیزی نمیبینم جز افرادی مثل تو که یدونه بودین.. و دیگه
تکرار نخواهید شد.. اونجایی که علم، تکنولوژی، قدرت، مدیریت، خودکفایی، مهربانی، دلسوزی، صداقت، خستگی ناپذیری، ایمان، اعتقاد و کلی صفت عالیِ دیگه یه طرف باشه و تو یک طرف.. حسن آقا دعا کن جوونا راه افرادی مثل تو رو پیدا کنن و مثل خودت با استقامت قدم بردارن و عاقبتشونم مثل تو، ختم به خیر بشه.. دوست داشتم بخاطر دلم، چند خطی برات بنویسم..
الهم صل علی محمد و آل محمد و سخته !...
ادامه مطلبما را در سایت سخته ! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : emyscratchpadb بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 12:25